چهارده آسمان... |
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام
فردا، 15 رمضان، یک روز زیباست.. روزی که هر سال توش شاد می شم.. روزی که حتی اگر برای مقدماتش بی حوصله باشم، اما همچین که می رم اتاق پذیرایی رو براش مرتب و آماده کنم، یهو شارژژژژ می شم!
هر سال هم آماده کردن پذیرایی رو می ذارم دقیقاً برای شب قبل از مهمونی و نه زودتر! شاید اسمشو تنبلی بذارید، اما به جز تنبلی و ایضاً بی حالی ماه رمضون، یه دلیل بزرگش اینه که شب عید یه حال دیگه ای داره..
آخه شب تولد امام غریب ه.. کریم اهل بیت.. حال می ده که شب تولدش تنهایی بری تو اون اتاق و نیت کنی براش.. هی بغض کنی و گریه.. هی پر بشی از حس های خوب.. هی به مادرش قسمش بدی.. هی به مادرش تبریک بگی!
میلادش مبارک باد!
--------------
اگر حرف دیگه ای یادم اومد پست رو ادامه می دم ان شاءالله..
اما راستش دلم می خواد یه طور دیگه ادامه ش بدم.. می دونید چه طوری؟! این که امروز و فردا، هی بهم خبرای خوب بدید! هی تک تک تون خبرم کنید و بگید گویااااااا.. کریم اهل بیت حاجتمو داد! دیدی امام حسن دستمو گرفت؟!
بعد من هی بیام و بنویسم یه عزیز از برکت امروز و امشب دلش شاد شد.. یه عزیز دیگه هم الآن بهم خبر خوب داد.. یه عزیزدل دیگه هم الآن داره از شادی اشک می ریزه..
بچه ها! من منتظرم! من چشم دارم به دست کریم اهل بیت!
و چشمم به مانیتور، موبایل، و هر وسیله ی ارتباطی دیگه دوخته شده و منتظر خبرای خوشحالی تون هستم!
نیت کنیم و متوسل بشیم..
امشب پدر و مادر همه ی دنیا شادن..
امشب شب بزرگی ه..
امشب بخواهیم و حاجت بگیریم..
خدایا! ینی می شه این پست رو اون طوری که الآن با دل شکسته ازت خواستم ادامه بدم؟ :"(
من منتظر خبرهای خوبتون هستم.. چشم به راهم نذاریدا . . .
خودمم اگر شاد بشم..
صلی الله علیک یا حسن بن علی...
[ سه شنبه 92/5/1 ] [ 12:21 عصر ] [ گویای خاموش ]
به نام خدای رحمن و رحیم سلام ---------
هــــوا بارون بارونــــ هـ ... تو خوابیدی سکوت خونه سنگینه هوا ابره، هوا رعده نم بارون به روی گونه میشینه تو خوابیدی، چشا خیسه، دل زینب هراسونه نگاهش رو در و دیوار خونه خیره میمونه سر و وضعش پریشونه تو خوابیدی، دلا تنگه، چشا گریون گریونه .... تو خوابیدی تمام خونه غم داره سر حیدر به روی شونه های سرد دیواره دلش از زندگی سیره همه میگن علی بی زهرا میمیره هوا رعده، هوا باده هوا دلگیر دلگیره ... تو خوابیدی حسینت گوشه ی این خونه کز کرده پر از بغضه پر از درده تو فکر دست سنگین یه نامرده... حسن تو کوچه دنبال چی میگرده ؟ تو خوابیدی رخت نیلی رخت زرده روی پیراهنت آلاله گل کرده داره اسما برای محسنت لالایی میخونه هوا ابره هوا بغضه هوا بارون بارونه ..... تو خوابیدی کفن بازه حسینت توی آغوشت حسن بین دوبازوته هنوزم فکر زینب مضطرب از درد پهلوته ... .... تو خوابیدی تو فکرت شوق پروازه علی داره برای فاطمه تابوت میسازه میگه زهرا دیگه بعد از تو خاموشه چراغ روشن خونه بدون بعد از تو یک لحظه علی زنده نمیمونه هوا ابره هوا بغضه هوا بارون بارونه... .... تو خوابیدی غروب خونه نزدیکه علی تابوت روی شونه های خسته میذاره هوا تاریک تاریکه ... حسن آهسته آهسته برای مادرش تهلیل میخونه هوا بغضه هوا ابره هوا بارون بارونه....
--------- [ یکشنبه 92/1/25 ] [ 12:26 صبح ] [ گویای خاموش ]
به نام خدای رحمن و رحیم سلام ----------- ای خدای دگرگون کننده ی دل ها و دیده ها
سال 91 با تمام ادعاهاش رفیق نیمه راه از آب در اومد.. امیدوارم سال 92 مثل اجدادش نارفیق نباشه و با ظهور آقا رفاقت خودش رو ابدی کنه . . .
آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز / خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
به امید ظهورش..
سال نو مبارک [ پنج شنبه 92/1/1 ] [ 6:53 صبح ] [ گویای خاموش ]
به نام خدای رحمن و رحیم سلام -----------
این ایام جانسوز رو ابتدا به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، و به ساحت مقدس امام زمان علیهالسلام، و سپس به همهی جهانیان تسلیت عرض می کنم..
[ جمعه 91/10/22 ] [ 3:21 عصر ] [ گویای خاموش ]
به نام خدای رحمن و رحیم سلام -------------- از بدرود اشکبار کاروان چهل غروب گذشته است و قصه هاى سوخته، به چشمهاى فرات مىریزد... امام صادق علیه السلام: شفاى هر دردى در تربت مرقد حسین است و آن بزرگترین داروست. (کامل الزیارات، ص 289)
اربعین امام حسین علیهالسلام و یاران وفادارش تسلیت باد. التماس دعا ---------- پ.ن. باز عاشوراییان پیدا شدند اربعین! آن غصه های گل کجاست؟ اربعین عشق، عبّاست چه شد؟ [ پنج شنبه 91/10/14 ] [ 12:0 عصر ] [ گویای خاموش ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |